مهدي اخوان ثالث .م. اميد
لحظه ديدار نزديك است
باز من ديوانه ام، مستم
باز مي لرزد، دلم، دستم
باز گويي در جهان ديگري هستم
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ
هاي ! نپريشي صفاي زلفکم را، دست
و, آبرويم را نريزي، دل
اي نخورده مست
لحظه ديدار نزديك است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر