مفهوم تعهد و آزادی از نظر سارتر
فلسفه سارتر مبتنی بر آزادی است . آزادی به بشر این امکان را می دهد تا ماهیت خود را تحقق بخشد؛ قدرتی است که بشر به وسیله آن می تواند جهان را تغییر دهد.
در نظر سارتر ، مارکسیسم به علت اینکه مخالفی نداشته به یک کلیسا تبدیل شده و دگرگونی در آن وجودد نداشته است. اگر مارکسیسم درست در جای خود قرار داشت نیازی به اگزیستانسیالیسم نبود.
تعهد در ادبیات
سارتر وظیفه ادبیات را التزام عملی و وظیفه نویسنده را تنویر افکار عمومی می داند. سارتر در حقیقت به کالبد ادبیات روح و رسالت می دمد. او نویسنده متعهد را فردی مسوول می داند که برای آزادی همنوعانش خواب در چشمانش نمی رود و با هر که و هر چه که آزادی انسان را به اسارت ببرد به پیکار بر می خیزد.
داستان مطلوب در نگاه سارتر، داستانی است که حقایق را نمایان سازد و واقعیت های تلخ را گوشزد و احساسات خواننده را تحریک کند به گونه یی که علیه وضع موجود دست به تغییر بزند. او می گوید، نویسنده باید قلم خود را در خدمت ستمدیدگان به کار گیرد. بر صندلی نشستن و فلسفه بافتن و درباره حق مظلومان و توده های محروم مشق نوشتن و از دور دستی بر آتش داشتن کار دشواری نیست. قهرمان قلم کسی است که بی باک و گستاخ وار به دفاع از آزادی انسان ها می پردازد و با قلم و جایی که قلم نتوانست با عمل اقدام می کند.
او معتقد است در حکومتی که آزادی قلم و آزادی مدنی در قاموس آن معنایی ندارد، قلم ها شکسته، اندیشه ها تعطیل و صاحبان قلم در غل و زنجیر گرفتار آمده اند و هیچ گونه مصونیت اجتماعی و سیاسی وجود ندارد. افراد آن جامعه گوشه گیر می شوند و برای حفظ موقعیت و نام و نان روزمره شان خود آگاه یا ناخودآگاه ، محافظه کاری را پیشه خود می کنند.
نویسنده باید طرح نوشتن را آزادنه و به دور از هرگونه غرض ورزی بریزد. او یک جهان وطن است که بشری می اندیشد و مدافع تمام انسان های آزاده و حقیقت جو در سراسر جهان است.
تعهد روشنفکر
او روشنفکر را کسی می داند که صاحب ذهنی انتقادی است . با هرنوع محدودیت فکری مخالف است و در برابر هماهنگی با محیط ایستادگی می کند. سارتر مفهوم تازه یی را وارد عرصه روشنفکری کرد. از نظر او روشنفکر کسی است که نسبت به زمانه و جامعه یی که در آن زندگی می کند مسوول است و در اموری که به او مربوط نمی شود دخالت می کند(دفاعیه روشنفکران) . در واقع روشنفکر تنها است ، زیرا کسی او را نگمارده است. او سرانجام پی می برد که جامعه یی که در آن زندگی می کند، عملا دیگر جایی برای او ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر