«من متفاوت است
من از خود متفاوت است
من نمىتواند دریابد
من باید گذرا بماند، غایب باشد»
سطرهایى از شعر «سند هویت» از هانس ماگنوس انتسنزبرگر، شاعر برجسته و «من» متفاوت جامعه فرهنگى آلمان که زمانى او را «جوان خشمگین ادبیات آلمانى» مىخواندند. انتسنزبرگر امروز ۸۰ ساله شد.
هانس ماگنوس انتسنزبرگر، روز یازدهم نوامبر سال ۱۹۲۹، در منطقه «آلگوى» در ایالت بایرن زاده شد. سرگذشتش به دلیل فراز و نشیبهاى بسیار، بیشتر شبیه به قهرمانان فیلمهاى سینمایى است. زمانى یکى از چپترین چهرههاى روشنفکرى آلمان محسوب مىشد و هنوز هم در هر زمینهاى خوانندگان و مخاطبان خود را غافلگیر مىکند. سالها در سفر و نوعى آوارگى زیست. یکى از این سفرها، به کوبا بود. بسیارى او را، از جمله به همین دلیل و به خاطر اظهارنظرهاى تند و صریحاش در نقد جوامع سرمایهدارى، کمونیست خواندهاند، در صورتى که انتسنزبرگر هیچگاه تفکرى ایدئولوژیک نداشته است. ماجراى کوبا از زبان خود او چنین است: «تنها متنهایى که از من سیاه روى سفید وجود دارند، اگر نخواهم بگویم خصمانه، با تردید شدید همراهاند. من کاسترو را رییس قبیله نامیدم و او مرا بهعنوان مامور سازمان سیا از کوبا بیرون کرد».
نویسندهای ورای قالبها
انتسنزبرگر را در هیچ قالبى نمىتوان گنجاند. او در هر عرصهى قابل تصور ادبى، از شعر گرفته تا رسالهنویسى، از نمایشنامهنویسى گرفته تا رمان، و نیز انتشار و بنیانگذارى نشریههاى فرهنگى فعال بوده، و حتا مدتها به کارهاى رادیویى و ویراستارى پرداخته و همواره در عرصه کشف کلاسیکها و کلاسیکهاى مدرن آلمان فعالیت کرده است و در تمامى این عرصه ها نیز، نه تنها توفیقى کامل داشته، بلکه همواره موضوع بحث محافل فرهنگى بوده است.
«مزاحم ملت» و «استاد غافلگیری»
آثار او از همان زمان انتشار نخستین مجموعه شعرش «دفاع از گرگها» در سال ۱۹۵۷، جنجالبرانگیز بودهاند. کمتر کسى مىتواند ادعا کند که توان حدس این را دارد که اثر بعدى این «مزاحم ملت» لقبى که با طنینى افتخارآمیز بر شخصیت او سایه انداخته چیست! این امر از یکسو آسایش بسیارى را بر هم مىزند، اما از سوى دیگر از او چهرهاى همواره جوان را به نمایش مىگذارد، تا جایى که «استاد غافلگیرى» لقب دوم شاعر شده است. از همان ابتداى فعالیت ادبى، شعرهاى خشمگین و سخرهگرایانهى انتسنزبرگر نمونهاى برجسته براى شعر سیاسى و اجتماعى آلمان شدند.
«جوان خشمگین» در دهه ۶۰ میلادى با مجموعه شعرها و جستارهاى سیاسى و ادبى خود، چنان روح زمان خود را دریافت که واکنش چهرههاى پرنفوذ ادبیات و فلسفهى آلمان، مانند آلفرد آندرش، تئودور آدورنو، یورگن هابرماس و هانا آرنت را برانگیخت. از میان آثار پرشمار او، مىتوان دفترهاى شعر «دفاع از گرگها»، «خط نابینایان»، «موسیقى آینده»، و «درباره ابرها»، مجموعه جستارهاى «سیاست و جنایت»، «اکسیر دانش»، رمان «تابستان کوتاه آنارشى» و یکی از آخرین آثارش «گفتوگو میان نامیرایان، زندگان و مردگان» را نام برد که در مرز نمایشنامه و رساله ایستاده، و با سبکى نزدیک به دیالوگهاى فیلسوفان باستان نگاشته شده است.
سالروز تولد هانس ماگنوس انسنزبرگر، این جوان ۸۰ ساله، که از پس نزدیک به ۶۰ سال فعالیت بىوقفه و عظیم، و دریافت جوایز بسیار ادبى، به یکى از درخشانترین نمایندگان روشنفکرى فضاى فرهنگى آلمان پس از جنگ دوم جهانى بدل شده است را با شعرى از شاعر جشن مىگیریم که نشانگر عصیان او علیه حرفه خودش یعنى شعر نیز هست
«دلیلهاى دیگرى در اثبات اینکه شاعران دروغ مىگویند»
زیرا لحظهاى که در آن
واژه خوشبختى بر زبان مىآید
هرگز لحظه خوشبختى نیست.
زیرا تشنه
تشنگى خود را بر زبان نمىآورد.
زیرا طبقه کارگر
طبقه کارگر را بر زبان نمىراند.
زیرا آنکه مایوس است
حوصله ندارد بگوید: «من مایوسم».
زیرا ارگاسم
و «ارگاسم» با هم سازگارى ندارند.
زیرا آنکه در حال مرگ است
بهجاى آنکه بگوید
«من اکنون مىمیرم»
تنها صدایى بىرمق بر جاى مىگذارد که ما نمىفهمیم.
زیرا زندگان هستند
که اخبار هولناک را در گوش مردگان مىنهند.
زیرا کلمهها دیر مىرسند
و یا زود.
زیرا دیگرىست
همواره دیگری
که در اینجا سخن مىگوید
و زیرا
آنکسى که از او
سخن گفته مىشود
خاموش است.
بابک بهمنش
تحریریه: شهرام احدی
برگرفته از دویچه وله
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر