مطا لب درج شده نظر **خراسانی ** نمی باشد.

آرشیو خراسانی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

مشهورترین شاعر زن آلمان ۷۵ ساله شد !

کیرش، نظم بی‌رحمانه‌ی کنونی جهان را به مسخره می‌گیرد و با پرخاش و ریشخند، به عیب‌جویی از ناظمان قدرقدرت آن می‌نشیند...  
سارا کیرش Sarah Kirsch یکی از مشهورترین شاعران زن آلمان است که کمتر تن به مصاحبه می‌دهد. او در سال ۱۹۹۶ در نامه‌ای به خبرنگار روزنامه‌ی "اشتوتگارتر ناخریشتن" نوشت: «من از طریق نوشته‌هایم صحبت می‌کنم. در این نوشته‌ها تنها چیزی که برایم اهمیت ندارد، موضع‌گیری سیاسی است. چه چیزی برایم اهمیت دارد؟ نوشتن متنی خوب که دیگران هم آن را بخوانند. خواننده‌های من بهتر است تا آنجا که ممکن است مرا به‌حال خود بگذارند و اشعارم را بخوانند.» کیرش این نامه را به عنوان عذرخواهی به این خبرنگار نوشت. چون "ابتدا با او قرار مصاحبه گذاشته بود و بعد آن را به هم ‌زد.‌"

همچنان منزوی

ظاهراً سارا کیرش در حال حاضر هم که ۷۵ ساله شده (از روز ۱۶ آوریل)، تغییری در رفتار و برخورد خود نداده است: او ۲۷ سال است که در روستای دورافتاده‌ای در شلزویگ هولشتاین در مزرعه‌ای با چند گاو و گوسفند و مرغ و خروس زندگی می‌‌کند. این حیوانات، مثل دریا، توفان، همهمه‌ی موج‌ها و سایر عناصر طبیعی در اشعار کیرش ظاهر می‌شوند. اما تصاویری که او در اشعارش نقاشی می‌کند، چیزی فراتر از ترسیم چشم‌اندازهای طبیعت ومخلوقات آن است. این اشعار دنیای درونی انسا‌ن‌ها را که سرشار از ظرافت و زیبایی است باز می‌تابانند. واژه‌های چند‌معنایی و طنزآلود کیرش، نظم بی‌رحمانه‌ی کنونی جهان را به سخره می‌گیرند و با پرخاش و ریشخند، به عیب‌جویی از ناظمان قدرقدرت آن می‌نشینند.

کیرش که منتقدان او را "ستاره‌ی درخشان آسمان شعر آلمان" می‌نامند، در سرودن این اشعار از نادیده‌گرفتن قواعد و ضوابط زبانی و اصول سجاوندی نیز ابایی ندارد. او در شعر، همان‌گونه که در نثر، از زبانی "ترکیبی" سود می‌جوید: از حکمت عامیانه، زبان مردم کوچه و بازار و لهجه‌های گوناگون گرفته تا واژه‌های شکسته بسته‌ی انگلیسی و زبان فاخر ادیبانه. طبیعت در اشعار سارا کیرش دیگر پناهگاه جان‌های انزواجو یا معبد پر راز و رمز عاشقان نیست. او وقتی به این عناصر طبیعی می‌پردازد که بخواهد فاجعه و ویرانی را پیش‌گویی کند.

سارا کیرش این‌گونه شعر می‌سراید: «دقیقاً نمی‌توانم بگویم چه وقت شعری در ذهنم شکل می‌گیرد. اغلب از دیدن چیزی، نشانه‌ای متأثر می‌شوم، یا سطری به عنوان آغاز یک شعر می‌نویسم که بعداً ناگهان در میانه‌ی آن ظاهر می‌شود. آنچه مرا متأثر می‌کند، می‌تواند حتی کاملاً پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیت هم باشد، مثلاً صحنه‌ای در یک برنامه‌ی تلویزیونی!» نوشتن برای سارا کیرش، که با آبرنگ نقاشی هم می‌کند، یک "اعتیاد جسمی" است: «از هر چه بگذریم، سرودن یک اعتیاد جسمی است. هنگام نوشتن، بدن گالن گالن آدرنالین ترشح می‌کند»!

تولد و زندگی

سارا کیرش در سال ۱۹۳۵ در یکی از شهرهای آلمان شرقی به دنیا آمد. نام واقعی این شاعرـ نقاش گوشه‌گیر که در طول ۷۵ سال عمر خود تقریباً تمام جوایز ادبی آلمان را از آن خود کرده، اینگرید برنشتاین است. او در سال ۱۹۵۸ هنگامی که دانشجوی رشته‌ی بیولوژی دانشگاه هاله بود، تحصیلاتش را ناتمام گذاشت و به عنوان اعتراض به نسل‌کشی یهودیان در دوران نازی‌ها، خود را سارا خواند. در همان سال با راینر کیرش که او هم شاعر بود، ازدواج کرد. این دو در سال ۱۹۶۵ کتاب شعر مشترکی با عنوان  "گفت‌وگوهایی با دیناسورها" منتشر ساختند.

سارا کیرش که پس از جدایی از همسرش به برلین شرقی رفته بود، در سال ۱۹۷۶ به‌خاطر اعتراض به "تبعید" خواننده و ترانه‌سرای مشهور آلمان دموکراتیک، ولف بیرمن، از حزب کمونیست این کشور اخراج شد و تحت نظر سازمان امنیت آلمان دموکراتیک، "اشتازی" قرار گرفت. پس از یک سال مجبور شد با پسرش به برلین غربی نقل مکان کند. او پس از اتحاد دو آلمان، از نویسندگان و شاعرانی که در آلمان دموکراتیک با "اشتازی" همکاری کرده بودند، شدیداً انتقاد کرد و در سال ۱۹۹۶ از عضویت در "انجمن قلم آلمان" به دلیل "اتحاد دو انجمن قلم آلمان شرقی و غربی" استعفا داد. کیرش در سال ۱۹۹۶ دعوت "آکادمی هنرهای برلین" برای تدریس را هم رد کرد.

آثار بی‌شمار

از سارا کیرش تا به‌حال بیش از بیست کتاب شعر و نثر به چاپ رسیده است: باد از پشت سر، ژرفای رودخانه، زندگی ساده، گرمای برف... از جمله‌‌ی این آثارند. "پرگویی کلاغ‌ها"، جدیدترین مجموعه شعر اوست که در ماه فوریه امسال به بازار عرضه شده است. او در این کتاب درباره‌ی "پیوند پریشان‌کننده"ی انسان و طبیعت می‌سراید: «زمین و انسان به تمامی / ویران شده‌اند / تأمل کنده‌ی درخت هم کمکی نمی‌کند / که در حال سقوط است / و خود من که از خانواده‌ی گرگ‌ها برخاسته‌ام».

"خانواده‌ی گرگ‌ها"؟ کیرش با طنز ویژه‌ی خود، زندگی‌اش را این‌گونه تفسیر می‌کند: «بچگی‌ام در دوره‌ی نازی‌ها با بمباران‌‌های هوایی گذشت. بعد آلمان دموکراتیک را شناختم و سپس آلمان غربی و بعد هم مخلوطی از همه‌ی این‌ها. بیش از این در یک زندگی، عاید کسی نمی‌شود. شعار من همیشه این بوده: وضعیت یک نویسنده هر قدرهم که خراب باشد، باز هم کافی نیست.»

شعری از  سارا کیرش


نیچه می گفت
در یک روز آفتابی خنک
روی سخره سنگی در یونان
تنها نشسته بود .
ناگهان زردشت با کوله باری از راه
از آنجا درگذشت .
نیچه می گفت
دیگر تنها نبود .
و
سارا می گفت
در یک روز گرم و سبز تابستان
در مسکو
روی صندلی پارکی
تنها نشسته بود .
او در آنجا
تنهایی خود را
تا مغزاستخوان احساس نمود
چون در سمت چپ
و
در سمت راست اش
خود او؛
یعنی سارا نشسته بود .

دویچه وله


هیچ نظری موجود نیست: