مطا لب درج شده نظر **خراسانی ** نمی باشد.

آرشیو خراسانی

۱۳۸۸ خرداد ۱, جمعه

فيلسوف دروغين کف بر دهان

خلاصه ای از مطلب **فیلسوف دروغین کف بر دهان **
نوشته نا صر رحمانی
نژاد را می خوانید.
در تاريخ محاکمات جنايتکاران حکومتها در جهان، هيچ يک از آن جنايتکاران مسئوليت جنايتها و خيانتهای خود را بعهده نگرفته اند. جنايتکاران آلمان نازی، بطور مثال، در دادگاه نورنبرگ، با توسل به انواع احتجاجات تلاش کردند تا خود را از جنايتهای هولناکی که مرتکب شده بودند مبّرا دانسته و آنها را به رهبران يا مقامات بالاتر و يا قوانين نسبت داده و از خود نقشی همچون مأموران دست چندم و دست بسته در دولت و نظام شان تصوير کنند.
چنين است وقتی که پاسخ حسين حاج فرج دباغ، ملقب به عبدالکريم سروش، به گفتار محمود دولت آبادی را ميخوانيم.

...

باری، سؤال اما اينست: مگر محمود دولت آبادی چه گفته بود که به يکباره آقای عبدالکريم سروش چنين به خروش آمده اند؟ محمود دولت آبادی که از گفتار کوتاهش به روشنی پيداست هدفش طرح مسأله ای مهمتر از شخص آقای سروش است، تنها به اشاره سروش را که يکی از اعضای مهم ستاد انقلاب فرهنگی بوده، بعنوان نمونه مطرح ميکند و بر او، به حق، ميتازد تا نقش او را بعنوان عمله آن سياست فرهنگی و نيز نقش هر عمله ديگر آن سياست، و همچنين سياست سانسور حاکم در جمهوری اسلامی را افشا کرده باشد. عبدالکريم سروش، اما، که از سر خودبينی و خود بزرگ بينی، چيزی جز خود در آن گفتارنمی بيند، برآشفته شده و در دفاع از خويش، نقش خود در انقلاب فرهنگی را انکار کرده و به دروغ کوشش ميکند خود را هيچ کاره نشان دهد


...

محمود دولت آبادی بعنوان يک نويسنده، يک نويسنده بزرگ، مهم و سرشناس، حق وصلاحيت دارد که از سانسور انتقاد کند؛ سانسوری که بنا به گفته معاون وزير ارشاد، "براساس آيين نامه انقلاب فرهنگی در مورد کتاب،" اعمال ميشود. محمود دولت آبادی احتمالاً قصد داشته از اين فرصتی که بدست آورده، مسأله سانسور را که يکی از سياهکاريهای جمهوری اسلامی است مطرح کند و از اين طريق پيام خود را به دولت آينده اعلام کرده باشد. او همچنين برای دقيق تر کردن منظورش، به يکی از اعضای مهم و موثر ستاد انقلاب فرهنگی، عبدالکريم سروش، اشاره ميکند و، به حق، صفاتی را که بايسته اين عضو مهم - و به اعتقاد من بايسته ديگر اعضای - ستاد انقلاب فرهنگی و نيز سرشت انقلاب فرهنگی است، بر می شمارد. همين صفات، يا گيريم به زعم آقای عبدالکريم سروش، اتهامات است که موجب ميشود ايشان به ناگهان از کوره به در روند و دهان به دشنام بگشايند و دراين ميان فرصتی نيز يافته، تلاش کنند تا خود را يکبار ديگر، از انتصاب به آن جرمها مبّرا بشمارند.







هیچ نظری موجود نیست: