به راستي آيا هيچ مكان ديگري براي خانهسازي در اين شهر وجود ندارد؟ آيا مردم اين کلان شهر آلوده نياز به تفريح و لحظهاي فراغت از زندگي ماشيني ندارند؟
اراضي كه به عنوان انفال و بيتالمال در اختيار اداره منابع طبيعي است، با توسعه شهر و قرار گرفتن در محدوده شهرها به سازمان مسكن واگذار ميشود. توسعه شهر بنا بر تصميم شوراي عالي شهرسازي است كه اداره منابع طبيعي هيچ جايي در اين شورا ندارد؛ سازمان مسكن هم براي تصاحب اراضي و از جمله كوههاي اطراف يك شهر، هيچ نيازي به استعلام از اداره منابع طبيعي ندارد و فقط با مراجعه به اداره ثبت، اراضي را سند ميزند و به سايرين واگذار مي كند. با اين روند، امانت مردم كه در دست اداره منابع طبيعي است، بدون اين كه اين اداره نقشي در تصميمگيريها داشته باشد، به سازمان مسكن و در نهايت به يك سري افراد خاص واگذار ميشود و با ادامه اين روند هيچ تضميني وجود ندارد كه اراضي و كوه هاي اطراف شهر، چندي ديگر با توسعه محدوده شهر به منازل مسكوني تبديل نشوند.
كوههاي اطراف يك شهر متعلق به همه مردم است و هر شهروند بايد سهمي از اين زيبايي خدادادي داشته باشد، اما چه طور افراد براي اين تخريبها مجوز ميگيرند و چه کسي بر توسعه بي رويه شهر نظارت ميکند و چرا منابع عمومي محدود به يک عده خاص ميشوند؟ آيا اصلا قانوني در اين زمينه وجود دارد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر