مطا لب درج شده نظر **خراسانی ** نمی باشد.

آرشیو خراسانی

۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

فرخ‌زادها به‌روایت پوران فرخزاد!

مینو صابر

...

بنابراین در مقطعی از تاریخ ادبیات ما، فروغ اولین زنی بوده که با زبان زنانه حرف زده. نترسیده که بگوید معشوق من، یا عشق من؛ یا این‌که من این یا آن کار را کردم.

شعر «گناه»، که خیلی هم لطیف است، شعر ساده‌ی کودکانه‌ای است که از لحاظ ادبی هیچ ارزشی ندارد؛ اما ارزش دلیری یک زن را دارد. شاید اگر فروغ این شعر را نگفته بود اصلآ فروغ نمی‌شد. «گناه» در تاریخ ادبیات مثل یک بیگ‌بنگ ترکید و فروغ به‌وجود آمد.

او شعر گناه را داد به مجله‌ای که «فریدون مشیری» در آن بود؛ خود مشیری برایم تعریف کرد: «روزی، دختر جوانی آمد توی دفتر کارم، انگشت‌هاش هم جوهری بود، گفت من این شعر را گفته‌ام؛ می‌خواهم آن را چاپ کنید. من وقتی شعر را خواندم، ترسیدم؛ ولی گفتم بگذار چاپ کنم.»

با چاپ این شعر غوغا به‌پا شد. بابام داشت خانه‌ را خراب می‌کرد. می‌خواست فروغ را بکشد. من هم که حرف می‌زدم، می‌خواست من‌ را هم بکُشد. مامان می‌گفت بابا ول کن! می‌خواست مامان را هم بکُشد. تمام تفرشی‌ها به بابام هجوم آوردند که این دختر، آبروی تویی، که تفرشی هستی، را برده.

برای خواندن فرخزاده ها به روایت پوران اینجا را کلیک کنید.


هیچ نظری موجود نیست: