گذر می کنم فردا را
در شبی که پیش روی دارم!
من می دانم ، که چه گونه می گذرد ،
این روز نیامده!
زمین را می گیرم!
می روم ومی روم ...
تا که شوق رفتن ،
بخاطرم بماند.
خالو
در شبی که پیش روی دارم!
من می دانم ، که چه گونه می گذرد ،
این روز نیامده!
زمین را می گیرم!
می روم ومی روم ...
تا که شوق رفتن ،
بخاطرم بماند.
خالو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر