ایلنا: عبدالعلي دستغيب(منتقد ادبي و مترجم) در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، پديده خودسانسوري در بين هنرمندان را همهگير توصيف كرد و گفت: راهكار خودسانسوري زماني ازسوي خالق هنر اتخاذ ميشود كه موانعي در حوزههاي اجتماعي يا سياسي در يك كشور رواج داشته باشد. بنابراين عامل اصلي رخ دادن چنين پديدهاي؛ به نوع ساختار اجتماعي و حكومتي يك كشور بستگي دارد. وي در اين باره اضافه كرد: در كشورهايي مانند سوئد و سوئيس كه در حوزههاي مطبوعاتي و هنر؛ آزاديهاي زيادي دارند، عموما نويسندگان و هنرمندان با چنين پديدهاي بيگانه هستند البته نبايد از اين نيز غافل شد كه تربيت اجتماعي آنان را به قواعد مقيد ميكند. اين منتقد ادبي معتقد است: عموما خودسانسوري يا به دلايل اخلاقي ازسوي هنرمند لحاظ ميشود يا هنرمند با علم به اين مطلب كه اگر به فلان مقوله بپردازد ازسوي مراجع سياسي و حكومتي مورد سانسور قرار ميگيرد، خود، اثرش را مورد سانسور قرار ميدهد. وي ميگويد: هنرمند در بيان هنرش از طرفي قصد دارد كه ماهيت هنري اثرش را حفظ كند و از طرفي بايد به خطقرمزهايي كه از بيرون به اثرش تحميل ميشوند؛ فكر كند. بنابراين خود سعي ميكند با سانسور برخي از مطالب؛ راه سومي را برگزيند و اين همان خودسانسوري است. دستغيب درباره چگونگي ظهور و بروز اين پديده در جهان ادبيات امروز، ضمن بيان اين مطلب كه خودسانسوري در جهان پيشينهي ديرينه دارد، گفت: بهعنوان مثال شكسپير؛ نمايشنامهنويس انگليسي؛ نمايشنامه هملت را برگرفته از وضعيت وقت كشور انگلستان رقم زده و ميدانست كه مراكز قدرت با آن برخورد خواهند كرد به همين دليل نمايشنامه را در حال و هواي جامعه دانمارك نوشت و وقايع آن را در كاخ اليسنور دنبال كرد. وي اضافه كرد: حتي شاعران برجسته ايراني چون حافظ و سعدي در طرح مسائل عاشقانه و حتي سياسي سعي كردهاند مطالب مد نظرشان را با الفاظي متين و موقر و آميخته با استعاره و تلميح در بستر زباني فخيم طرح كنند كه اين رويكرد نوعي خودسانسوري درمقابل جامعهي ارزشگراي زمانه به حساب ميآيد. اين منتقد در ادامه اظهار كرد: موانع خارجي تنها ميتواند راه را بر اشخاصي كه درقالب هنر سعي دارند شعارهاي خود را بيان كنند؛ ميبندد. چراكه هنرمندان واقعي هرگز در مقابله با چنين موانعي متوقف نميشوند و راه خود را پيدا ميكنند. وي خاطرنشان داشت: از اين مطلب نيز نبايد غافل شد كه هنرمند به مصلحت جامعهاش اعتقاد دارد و سعي نميكند با پافشاريهاي بيهوده باعث تشويش اذهان عمومي و عقايد جامعهاش شود و درك صحيحي از پيرامون خود داشته باشد. دستغيب درقالب يك مثال تصريح كرد: زماني كه آلمانها به شوروي سابق حمله كرده بودند و قسمتهاي شمالي اين كشورها را اشغال كرده بودند، برخي از نويسندگان كه به دليل نوشتن مطالبي بر ضداستالين به مناطقي در سيبري تبعيد شده بودند، خود را بهعنوان سرباز معرفي كردند و دركنار ارتش استالين به جنگ با آلمانها پرداختند. وي افزود: البته نبايد سران يك كشور با طرح بهانههاي واهي مثل مقتضيات و حساسيتهاي زمان، هنرمندان را تحت فشار بگذارند زيرا چنين رويكردي باعث مرگ خلاقيت و ذوق هنرمندان ميشود. اين مترجم با تاكيد بر حسن نيت هنرمندان گفت: هنرمند متعهد گاهي تشخيص ميدهد درج يك مطلب و بيان آن با هنجارهاي متعارف در جامعه همخواني ندارد. بنابراين سعي ميكند راه ديگري را براي ذهنيت خود انتخاب كند. مثلاً در جايي از يك اثر مكتوب چند نقطه ميگذرد و مخاطب خاص خود را در فهم آن مطلب آزاد ميگذارد.
وي درقالب مثال ديگري گفت: معتقد هستم كه مردم شيراز درمقابل مردم اصفهان كه انسانهاي سختكوش و فعالي هستند، بيشتر از يك نوع حال و هواي هنري و آرام برخورد دارند. بنابراين ميتوانم پيشنهاد كنم كه صنايع را به شهرهايي همچون اصفهان ببرند و مراكز فرهنگي را در شيراز معطوف كنند. طرح چنين پيشنهادي قطعا برخي از همشهريان من را ميرنجاند پس در بيان اين مطلب مراعات ميكنم اين نيز نوعي خودسانسوري مصلحتآميز است. دستغيب ضمن بيان اين مطلب كه خودسانسوري و سانسور با اين تفاوت كه يكي ازسوي خود هنرمند و ديگري ازسوي مراجع صاحب قدرت اعمال ميشوند اما هردو برتافته از ويژگيهاي اجتماعي و سياسي يك كشور هستند، افزود: آنچه مهم است رويكردي است كه هنرمند را از بيان هنرش معذور ميدارد. وي از اين حيث؛ عواملي كه باعث سانسور و خودسانسوري ميشوند را همريشه خواند و هردو را تحت تاثير هنجارهاي داخلي يك كشور دانست. اين منتقد ادبي در ادامه به بيان چند مثال از اعمال سانسور در جهان ادبيات پرداخت و گفت: ترس بنكن درف(رئيس امنيتي و صدراعظم تزار روس) در زمان پوشيكن(شاعر معروف روس) سانسورها و مميزيهاي متعدد و عجيبي را اعمال ميكرد. حتي در دورههايي آثار پوشكين توقيف شدند اما از آنجاكه نيكولاي اول به پوشكين و آثارش علاقه داشت همه جا اعلام كرد؛ پوشكين؛ شاعر من است و در سايهي اين حمايت؛ پوشكين به كار خود ادامه داد. وي همچنين اظهار داشت: شيلر نيز يك نمونه ديگر است. او كه خود در حوزه علم طب تخصص داشت؛ زماني كتابي نوشت كه در آن حكومت و شرايط آلمان وقت را به چالش ميكشيد. در ادامه واكنشهاي مسوولان آلمان؛ كتاب او توقيف شد. اما چيزي نگذشت كه گوته(شاعر معروف آلمان) طي نامهاي از او دعوت كرد تا به ايالت والامار برود. شيلر به والامار رفت و آزادانه به بيان مطالب پرداخت و امروزه از او بهعنوان يك شاعر برجسته آلماني ياد ميشود. دستغيب معتقد است: اگر مميزيها و به تبع آن عواملي كه باعث سانسور و عدم اجازه نشر يك اثر مكتوب هنري ميشوند، برتافته از نظرات كارشناسان هنري و جامعهشناسان كاربلد انجام شود؛ قابل توجيه است. ازنظر وي، افرادي كه در سمتهاي مميزي آثار هنري منصوب ميشوند؛ بايد از شناخت كافي هنر و گرايشهاي موردنظر آن؛ آگاهي كامل داشته باشند و بدون علم كافي و دليل واضح، تنها با بهانههاي واهي به خود اجازه ندهند كه در كار هنر دخالت كنند. بهعنوان مثال نبايد اينگونه باشد كه يك فرد غيرمتخصص بدون درك صحيح از كليت هنري يك اثر؛ تنها به مميزي كلمات بدون درنظر گرفتن كاركرد آن در اثر دست بزند. چنين كاري در اصل رفتن به سوي فرعيات از اصول هنري است. دستغيب ادامه داد: زماني كه كتاب دكتر ژيواگو نوشته بوريس پاسترناك در شوروي اجازه نشر نگرفت و توقيف شد، اين مساله تنها يك رويكرد معمولي نبود بلكه اتحاديه نويسندگان وقت شوروي؛ طي جلساتي به مشكلات فني فراواني در نگارش اين كتاب اشاره كردند كه بيش از پيش؛ توقيف آن را توجيه ميكرد. وي همچنين درمورد پديده خودسانسوري اضافه كرد: اين پديده تنها در حوزههاي هنري و ادبيات جهان به چشم نميخورد بلكه در تمام عرصههاي اجتماعي وجود دارد. بهعنوان مثال زنان در سدههاي پيشين؛ جايگاه كمرنگي در جوامع داشتند و از حقوق كمتري نسبت به مردان برخوردار بودند. وي ادامه داد: اين اعمال محدوديتها به نحوي بود كه زنان؛ انديشهها و روحيات خود را پنهان ميكردند و به نوعي از فرهنگ معمول مردان و قوانين آنها تبعيت ميكردند. بنابراين به نظر من زنان در سدههاي گذشته به نوعي خود را سانسور كردند. به همين جهت است كه باتوجه به شرايط جديدي كه از لحاظ آزادي و سطح فكري در سده اخير بر جهان حاكم شده، زنان در راستاي اسيتفاي حقوق ازدسترفتهشان گام برداشتند. بهعنوان مثال نويسندگاني همچون خواهران برونته سعي ميكردند با آثارشان نظر جهانيان را نسبت به جامعه زنان و تواناييهايشان تغير دهند. حتي معتقد هستم پديد آمدن فمنيستها؛ نيز ريشه در همان خودسانسوريهايي دارد كه قرنها گريبان زنان را گرفته بود. وي در پايان تاكيد كرد: بايد مسوولان؛ فرقي بين دخالت غيرمعقول و نظارت معقول قائل باشند زيرا اعمال مميزيها و سانسورها نابجا باعث ميشود در روند پيشرفت هنر و تفكر دركشور وقفههاي جبران ناشدني ايجاد شود كه اين به نفع هيچكس نيست. دستغيب كه معتقد است، هنرمندان همواره سعي داشتهاند كه با آثارشان به تسكين آلام و خاطر مردم بپردازند، تاكيد كرد: هر هنرمند به مثابه دريچهاي است كه به جوامع امكان تنفس ميدهد بنابراين اعمال سانسور و مميزيهاي غلط به معناي بستن اين پنجرههاست و ميتواند يك جامعه را از تنفس در فضاهاي ناب و زيبا محروم كند.
۲ نظر:
گفتگوي اختصاصي ايلنا
با عبدالعلي دستغيب:
بخش اول
خودسانسوري در آثار حافظ و سعدي نيز مشهود است
ایلنا: عبدالعلي دستغيب(منتقد ادبي و مترجم) در گفتوگو با خبرنگار ايلنا، پديده خودسانسوري در بين هنرمندان را همهگير توصيف كرد و گفت: راهكار خودسانسوري زماني ازسوي خالق هنر اتخاذ ميشود كه موانعي در حوزههاي اجتماعي يا سياسي در يك كشور رواج داشته باشد. بنابراين عامل اصلي رخ دادن چنين پديدهاي؛ به نوع ساختار اجتماعي و حكومتي يك كشور بستگي دارد.
وي در اين باره اضافه كرد: در كشورهايي مانند سوئد و سوئيس كه در حوزههاي مطبوعاتي و هنر؛ آزاديهاي زيادي دارند، عموما نويسندگان و هنرمندان با چنين پديدهاي بيگانه هستند البته نبايد از اين نيز غافل شد كه تربيت اجتماعي آنان را به قواعد مقيد ميكند.
اين منتقد ادبي معتقد است: عموما خودسانسوري يا به دلايل اخلاقي ازسوي هنرمند لحاظ ميشود يا هنرمند با علم به اين مطلب كه اگر به فلان مقوله بپردازد ازسوي مراجع سياسي و حكومتي مورد سانسور قرار ميگيرد، خود، اثرش را مورد سانسور قرار ميدهد.
وي ميگويد: هنرمند در بيان هنرش از طرفي قصد دارد كه ماهيت هنري اثرش را حفظ كند و از طرفي بايد به خطقرمزهايي كه از بيرون به اثرش تحميل ميشوند؛ فكر كند. بنابراين خود سعي ميكند با سانسور برخي از مطالب؛ راه سومي را برگزيند و اين همان خودسانسوري است.
دستغيب درباره چگونگي ظهور و بروز اين پديده در جهان ادبيات امروز، ضمن بيان اين مطلب كه خودسانسوري در جهان پيشينهي ديرينه دارد، گفت: بهعنوان مثال شكسپير؛ نمايشنامهنويس انگليسي؛ نمايشنامه هملت را برگرفته از وضعيت وقت كشور انگلستان رقم زده و ميدانست كه مراكز قدرت با آن برخورد خواهند كرد به همين دليل نمايشنامه را در حال و هواي جامعه دانمارك نوشت و وقايع آن را در كاخ اليسنور دنبال كرد.
وي اضافه كرد: حتي شاعران برجسته ايراني چون حافظ و سعدي در طرح مسائل عاشقانه و حتي سياسي سعي كردهاند مطالب مد نظرشان را با الفاظي متين و موقر و آميخته با استعاره و تلميح در بستر زباني فخيم طرح كنند كه اين رويكرد نوعي خودسانسوري درمقابل جامعهي ارزشگراي زمانه به حساب ميآيد.
اين منتقد در ادامه اظهار كرد: موانع خارجي تنها ميتواند راه را بر اشخاصي كه درقالب هنر سعي دارند شعارهاي خود را بيان كنند؛ ميبندد. چراكه هنرمندان واقعي هرگز در مقابله با چنين موانعي متوقف نميشوند و راه خود را پيدا ميكنند.
وي خاطرنشان داشت: از اين مطلب نيز نبايد غافل شد كه هنرمند به مصلحت جامعهاش اعتقاد دارد و سعي نميكند با پافشاريهاي بيهوده باعث تشويش اذهان عمومي و عقايد جامعهاش شود و درك صحيحي از پيرامون خود داشته باشد.
دستغيب درقالب يك مثال تصريح كرد: زماني كه آلمانها به شوروي سابق حمله كرده بودند و قسمتهاي شمالي اين كشورها را اشغال كرده بودند، برخي از نويسندگان كه به دليل نوشتن مطالبي بر ضداستالين به مناطقي در سيبري تبعيد شده بودند، خود را بهعنوان سرباز معرفي كردند و دركنار ارتش استالين به جنگ با آلمانها پرداختند.
وي افزود: البته نبايد سران يك كشور با طرح بهانههاي واهي مثل مقتضيات و حساسيتهاي زمان، هنرمندان را تحت فشار بگذارند زيرا چنين رويكردي باعث مرگ خلاقيت و ذوق هنرمندان ميشود.
اين مترجم با تاكيد بر حسن نيت هنرمندان گفت: هنرمند متعهد گاهي تشخيص ميدهد درج يك مطلب و بيان آن با هنجارهاي متعارف در جامعه همخواني ندارد. بنابراين سعي ميكند راه ديگري را براي ذهنيت خود انتخاب كند. مثلاً در جايي از يك اثر مكتوب چند نقطه ميگذرد و مخاطب خاص خود را در فهم آن مطلب آزاد ميگذارد.
خودسانسوري
بخش دوم
وي درقالب مثال ديگري گفت: معتقد هستم كه مردم شيراز درمقابل مردم اصفهان كه انسانهاي سختكوش و فعالي هستند، بيشتر از يك نوع حال و هواي هنري و آرام برخورد دارند. بنابراين ميتوانم پيشنهاد كنم كه صنايع را به شهرهايي همچون اصفهان ببرند و مراكز فرهنگي را در شيراز معطوف كنند. طرح چنين پيشنهادي قطعا برخي از همشهريان من را ميرنجاند پس در بيان اين مطلب مراعات ميكنم اين نيز نوعي خودسانسوري مصلحتآميز است.
دستغيب ضمن بيان اين مطلب كه خودسانسوري و سانسور با اين تفاوت كه يكي ازسوي خود هنرمند و ديگري ازسوي مراجع صاحب قدرت اعمال ميشوند اما هردو برتافته از ويژگيهاي اجتماعي و سياسي يك كشور هستند، افزود: آنچه مهم است رويكردي است كه هنرمند را از بيان هنرش معذور ميدارد.
وي از اين حيث؛ عواملي كه باعث سانسور و خودسانسوري ميشوند را همريشه خواند و هردو را تحت تاثير هنجارهاي داخلي يك كشور دانست.
اين منتقد ادبي در ادامه به بيان چند مثال از اعمال سانسور در جهان ادبيات پرداخت و گفت: ترس بنكن درف(رئيس امنيتي و صدراعظم تزار روس) در زمان پوشيكن(شاعر معروف روس) سانسورها و مميزيهاي متعدد و عجيبي را اعمال ميكرد. حتي در دورههايي آثار پوشكين توقيف شدند اما از آنجاكه نيكولاي اول به پوشكين و آثارش علاقه داشت همه جا اعلام كرد؛ پوشكين؛ شاعر من است و در سايهي اين حمايت؛ پوشكين به كار خود ادامه داد.
وي همچنين اظهار داشت: شيلر نيز يك نمونه ديگر است. او كه خود در حوزه علم طب تخصص داشت؛ زماني كتابي نوشت كه در آن حكومت و شرايط آلمان وقت را به چالش ميكشيد. در ادامه واكنشهاي مسوولان آلمان؛ كتاب او توقيف شد. اما چيزي نگذشت كه گوته(شاعر معروف آلمان) طي نامهاي از او دعوت كرد تا به ايالت والامار برود. شيلر به والامار رفت و آزادانه به بيان مطالب پرداخت و امروزه از او بهعنوان يك شاعر برجسته آلماني ياد ميشود.
دستغيب معتقد است: اگر مميزيها و به تبع آن عواملي كه باعث سانسور و عدم اجازه نشر يك اثر مكتوب هنري ميشوند، برتافته از نظرات كارشناسان هنري و جامعهشناسان كاربلد انجام شود؛ قابل توجيه است.
ازنظر وي، افرادي كه در سمتهاي مميزي آثار هنري منصوب ميشوند؛ بايد از شناخت كافي هنر و گرايشهاي موردنظر آن؛ آگاهي كامل داشته باشند و بدون علم كافي و دليل واضح، تنها با بهانههاي واهي به خود اجازه ندهند كه در كار هنر دخالت كنند.
بهعنوان مثال نبايد اينگونه باشد كه يك فرد غيرمتخصص بدون درك صحيح از كليت هنري يك اثر؛ تنها به مميزي كلمات بدون درنظر گرفتن كاركرد آن در اثر دست بزند. چنين كاري در اصل رفتن به سوي فرعيات از اصول هنري است.
دستغيب ادامه داد: زماني كه كتاب دكتر ژيواگو نوشته بوريس پاسترناك در شوروي اجازه نشر نگرفت و توقيف شد، اين مساله تنها يك رويكرد معمولي نبود بلكه اتحاديه نويسندگان وقت شوروي؛ طي جلساتي به مشكلات فني فراواني در نگارش اين كتاب اشاره كردند كه بيش از پيش؛ توقيف آن را توجيه ميكرد.
وي همچنين درمورد پديده خودسانسوري اضافه كرد: اين پديده تنها در حوزههاي هنري و ادبيات جهان به چشم نميخورد بلكه در تمام عرصههاي اجتماعي وجود دارد. بهعنوان مثال زنان در سدههاي پيشين؛ جايگاه كمرنگي در جوامع داشتند و از حقوق كمتري نسبت به مردان برخوردار بودند.
وي ادامه داد: اين اعمال محدوديتها به نحوي بود كه زنان؛ انديشهها و روحيات خود را پنهان ميكردند و به نوعي از فرهنگ معمول مردان و قوانين آنها تبعيت ميكردند. بنابراين به نظر من زنان در سدههاي گذشته به نوعي خود را سانسور كردند. به همين جهت است كه باتوجه به شرايط جديدي كه از لحاظ آزادي و سطح فكري در سده اخير بر جهان حاكم شده، زنان در راستاي اسيتفاي حقوق ازدسترفتهشان گام برداشتند. بهعنوان مثال نويسندگاني همچون خواهران برونته سعي ميكردند با آثارشان نظر جهانيان را نسبت به جامعه زنان و تواناييهايشان تغير دهند. حتي معتقد هستم پديد آمدن فمنيستها؛ نيز ريشه در همان خودسانسوريهايي دارد كه قرنها گريبان زنان را گرفته بود.
وي در پايان تاكيد كرد: بايد مسوولان؛ فرقي بين دخالت غيرمعقول و نظارت معقول قائل باشند زيرا اعمال مميزيها و سانسورها نابجا باعث ميشود در روند پيشرفت هنر و تفكر دركشور وقفههاي جبران ناشدني ايجاد شود كه اين به نفع هيچكس نيست.
دستغيب كه معتقد است، هنرمندان همواره سعي داشتهاند كه با آثارشان به تسكين آلام و خاطر مردم بپردازند، تاكيد كرد: هر هنرمند به مثابه دريچهاي است كه به جوامع امكان تنفس ميدهد بنابراين اعمال سانسور و مميزيهاي غلط به معناي بستن اين پنجرههاست و ميتواند يك جامعه را از تنفس در فضاهاي ناب و زيبا محروم كند.
ارسال یک نظر